خطاطی شعر ای عشق همه بهانه از توست از هوشنگ ابتهاج با صدای پرویز نجف پور
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
.
آن بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
.
من اندُه خویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست
.
ای آتش جان پاکبازان
در خرمن من زبانه از توست
.
افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
.
کشتی مرا چه بیم دریا ؟
توفان ز تو و کرانه از توست
.
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از توست
.
می را چه اثر به پیش چشمت ؟
کاین مستی شادمانه از توست
.
پیش تو چه توسنی کند عقل ؟
رام است که تازیانه از توست
.
من می گذرم خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست
.
چون سایه مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست